ضمن تبریک نوروز و آرزوی سالی متفاوت برای همه شما، در سال 96 موفق به نوشتن یازده مطلب شدم که بصورت مختصر به موارد زیر اشاره داشتند:

• در مطلب "هشدار مرگ کلاغ ها" که به سه علت بالا رفتن دما، عدم مصرف مواد غذائی طبیعی و سالم و سموم موجود در آب، خاک و هوا برای مرگ کلاغ ها توسط متخصصین فن اشاره شده بود، نوشتم که شاید موجود بعدی در خطر، ما انسان ها باشیم بنابراین باید به موارد زیر هرچه سریعتر عمل کنیم:

       -  مصرف سوخت های فسیلی باید تا حد امکان کم شود چه در خودروها و چه در کارخانجات و به جای آن از انرژی های          

طبیعی مثل باد و انرژی خورشیدی استفاده بشود

       -  سموم و کودهای شیمیائی باید کنار گذاشته شود و به جای آن از دفع طبیعی آفت ها کمک گرفته شود

-  کارخانجات غیر استاندارد که پسماندهای سمی و خطرناک تولید می کنند باید با کارخانجات مدرن و استاندارد جایگزین گردد

       -   تولید زباله باید به نزدیک صفر رسانده شود

• در مطلب "خرافات و آرامش" با تعریف مجدد خرافات "رفتار، گفتار یا باوری که بین آن رفتار، گفتار یا باور و نتیجه ای که انتظار داریم از آن بدست بیاوریم، رابطه منطقی علت و معلولی وجود ندارد مثل بستن پارچه سبز به یک درخت مثلا نظر کرده و انتظار شفای یک تومور بدخیم سرطانی" نوشتم که باور رسیدن به آرامش بدون انجام کار و تلاش مفید و کافی یک باور خرافی محسوب می شود و باید از میدان باور ما خارج شود.
• در مطلب "ارزان سازی اشیاء" با اشاره به اینکه ارزان کردن باعث به دست آوردن با تلاش کم می شود و این برای سلامتی انسان مضر است و نیز ارزان کرد یک شیئ به کمتر از میزان ارزشش در یک حد متوقف نمی شود و ددر نهایت به پایین آمدن ارزش جان انسان نیز سرایت می کند تاکید کردم که در دسترس بودن همه چیز برای همه راهکارش ارزان کردن نیست بلکه کم مصرف کردن و کامل مصرف کردن هم دسترسی را به همه می دهد و هم دو مشکل اولی را ایجاد نمی کند.
• در مطلب "بحران آب و راه حل" توضیح دادم که راهکار اصلی برای رهایی از کمبود آب اینست که همه ما با هم باید تصمیم بگیریم که کمتر مصرف کنیم چه خود آب را و چه همه مواد مصرفی دیگر را، چون برای تولید هر کالایی اعم از کشاورزی و یا صنعتی به مقدار چندین برابر وزن آن کالا آب مصرف می شود.
• در مطلب "اندازه دنیای ما (تکرار و توضیح)" مجددا بیان کردم که هر اندازه درک انسان نسبت به سه جزء جهان (یعنی خدا، انسان ها و طبیعت) افزایش می یابد، به دلیل این که راحت تر می تواند رابطه بیشتر و عمیق تری با این اجزاء برقرار کند، این مثل اینست که دنیای واقعی او بزرگ و بزرگ تر می شود. این حالت، به انسان این احساس را القاء می کند که اندازه دنیا با مقدار فهم و درک از دنیا رابطه ای مستقیم دارد یعنی هر اندازه درک بیشتر می شود به همان نسبت دنیا بزرگتر می شود.
• در مطلب "انسان سالم همه جانبه (توضیح)" با اشاره مجدد به سه جزء اصلی انسان یعنی جسم، روان و روح و دو جزء تبعی یعنی باورها و روابط که مجموعا پنج جرء متشکله انسان را تشکیل می دهند اشاره کردم که سلامت کامل یعنی داشتن سلامت کافی در هر پنج جزء.
• در مطلب "فاجعه قریب الوقوع گهر" بصورت تکراری نوشتم که جاده و جاده کشی یکی از عوامل اصلی تخریب و بی احترامی به محیط زیست است هم خود بستر سازی برای جاده کشی و هم ایجاد دسترسی آسان برای انسان ها که تنها عامل تخریب محیط زیست هستند مگر عاشقان محیط زیست که اینگونه افراد که بسیار کم و انگشت شمارند، رنج پیاده روی برای رسیدن به محیط زیست بکر را لذت بخش دانسته و راضی به ایجاد جاده برای راحتی سفر و از دست دادن آن رنج لذت بخش به هیچ وجه نیستند.
• در مطلب "خرافات کاهنده کار مفید" باز هم تکرار کردم که ملتی که از درآمدهای نفتی سرشاری برخوردار است و از نظر باورها نیز بسیار خرافاتی است یعنی بین رفتار، گفتار و باورهای خود و اهدافی که برای آن رفتار، گفتار و باورها در نظر می گیرد، رابطه منطقی و علت و معلولی برقرار نمی کند، فکر می کند که پول نفت بدون هیچ زحمت و تلاشی می تواند برای او آسایش و آرامش بیاورد و این موضوع را درک نمی کند که باید زحمت کشید و پول درآورد و فقط در این صورت است که پول با آسایش و آرامش رابطه علت و معلولی دارد.
• در مطلب "آثار تکریم طبیعت (تکرار)" با اشاره به دو مطلبی که مدتی قبل در سایت نوشته بودم تکرار کردم که بدون مطالعه در اجزاء خلقت و نحوه عملکرد آنها و مهمتر از همه رعایت قوانین مترتب بر این اجزاء و احترام به آنها نمیتوان به آرامش رسید.
• در مطلب "زمین لرزه" با کمال تاسف بیان کردم که اعتقاد من اینست که اگر نگوییم که زمین لرزه با رفتار ما با طبیعت ارتباط مستقیم دارد این را باید بپذیریم که رفتار غیرعقلانی ما با طبیعت در افزایش تعداد و افزایش شدت زمین لرزه نقش بسزائی دارد. در همین مطلب باز هم بصورت تکراری اشاره کردم که در طبیعت تا آنجا می توان دستکاری کرد آن هم با رعایت احترام و توجه، که طبیعت بتواند تحمل کند و تخریب بیشتر از حد تحمل طبیعت بی احترامی محسوب شده و ضرر آن به همه ما برمی گردد مثل بروز زمین لرزه.
• در مطلب "معجزه مالیات" به یک نکته بسیار کلیدی اشاره و آن را توضیح دادم که مردمی که روزانه پنج ساعت کار مفید میکنند چون درآمد سرانه بسیار بالائی تولید می کنند (مثلا 60000 دلار در سال) به راحتی مالیات خود را پرداخت می کنند و چون مالیات قابل توجهی جمع می شود، هم بودجه لازم برای همه آن شرایطی که برای ایجاد رفاه و امنیت اجتماعی لازم است فراهم می شود و هم مردمی که مالیات پرداخت می کنند با صدای رسا و قدرت وصف ناپذیر، مطالبات خود را به متولیان امر تحمیل کرده و با نظارت موثر و مستمری که انجام میدهند جلوی هر فساد و کمکاری را می گیرند، این در حالی است که مردمی که بیست دقیقه کار مفید در روز انجام می دهند از هر دو عامل فوق بی بهره می مانند چون درآمدی ندارند (مثلا 6000 دلار در سال) که بتوانند مالیات بدهند و نتیجه این می شود که با عدم پرداخت مالیات، از طرفی بودجه کافی برای رفاه و امنیت اجتماعی فراهم نیست و از طرف دیگر زور و فریاد مردم مالیات نده به مسئولین نمی رسد و در نتیجه کشور پر می شود از فساد و تباهی و نتیجه نهائی پس از صدها سال همان می شود که از اول بود بلکه بدتر، خسارت زیاد با یک زمین لرزه یا سیل و حوادث اتفاقی بسیار زیادتر از معمول مثل تصادفات جاده ای و هوائی با تلفات جانی و مالی فراوان و خیلی از اتفاقات ناگوار اقتصادی، اجتماعی و ....