چرا مطالعه نمی کنیم؟ چاپ

سرانه مطالعه یعنی مدت زمانی که یک نفر در یک روز برای مطالعه می گذارد در جامعه ما بسیار پایین است. اثبات این موضوع کار راحتی است و با مراجعه به خود و نزدیکان و دقت در میزان مطالعه خود وآنان و نیز یک جستجوی ساده در اینترنت، هم آمار و ارقام آن به دست می آید و هم کاملا ملموس می شود. در تعدادی از مطالب قبلی همین سایت نیز اطلاعات خوبی در این زمینه وجود دارد.

برای بررسی علت و یا علل پایین بودن سرانه مطالعه در یک جامعه، تحقیقات جامعه شناسانه و روانشناسانه منطبق بر اصول روش تحقیق لازم است که کار اساتید این رشته ها در دانشگاه ها بوده و تعدادی از این بررسی ها نیز در رسانه ها منتشر شده است ولی من در اینجا با روش خودم که فقط بصورت ساده ذهن خواننده را کمی به سمت و سوی درست میبرد می خواهم به یک علت از این علل اشاره کنم که به نظر خودم حتما جزء علل اصلی و حتی اصلی ترین علت محسوب می شود.

حرکت و رفتار انسان بر اساس نیاز شکل می گیرد و هر حرکت یا زحمتی که انسان می کشد برای رفع یک یا تعدادی از نیازهای جسمی و روانی او است. اثبات این ادعا احتیاج به تحقیق زیاد ندارد و برای همگان روشن است و در صورت وسواس می توان به منابع معتبر دانشگاهی در این زمینه مراجعه کرد. مطالعه نیز فعالیتی است که انجام می دهیم برای رفع نیازی که احساس می کنیم برای برآوردن آن نیاز احتیاج به اطلاعات بیشتری داریم. حتی مطالعه یک داستان تخیلی نیز با همین روش قابل توضیح است چرا که یک انسان علاقه مند به مطالعه در این زمینه ها نیز برای رسیدن به لذت روحی و آرامش روانی که از نیازهای بدیهی ما است به این نوع مطالعات روی می آورد.

اما آنچه که عموم مردم را وادار به مطالعه می کند و سرانه مطالعه را در یک جامعه بالا می برد مطالعه متونی است که باعث افزایش توانمندی های شهروند برای برطرف کردن نیازهای پایه و ایجاد ارتباط بهتر با دیگران جهت یک زندگی اجتماعی راحت می شود. مطالعات تخصصی و مطالعات برای برطرف کردن نیازهای روانی تاثیر زیادی در آمار سرانه مطالعه نمی گذارد چرا که فقط قشر فرهیخته جامعه که درصد کمی از جمعیت را تشکیل می دهند به آن مبادرت می کنند.

با این توضیحات، واضح است که در جامعه ما که با تزریق یارانه ها در مواد مصرفی، به دست آوردن نیازهای اولیه بسیار راحت شده و همه ما به یک نوعی با درآمدهای نفتی با کمترین تلاش و کار مفید (نه دور خود چرخیدن های بیهوده) به رفع نیازهای خود دسترسی داریم و در حقیقت اکثر نیازهای خود را به این شکل برطرف می سازیم، دیگر عموم مردم با چه احساس نیازی به سمت مطالعه بروند. در حقیقت احساس نیاز ریشه ای که علت اصلی مطالعه در عامه مردم است با در دسترس بودن مواد لازم برای رفع نیازهای پایه از بین رفته است. اگر اینطور نبود یک کارمند باید مطالعه می کرد تا بتواند کار خود را خوب یاد بگیرد و هر روز آن را بهبود ببخشد تا بتواند حقوق مکفی برای خرید مایحتاج خود که بدون تزریق یارانه از قیمت بالاتری برخوردار است، داشته باشد. یک کشاورز، یک تاجر، یک مدیر و ... نیز همین احساس نیاز را می داشت و این احساس نیاز بود که زمان مطالعه در افراد و در نهایت سرانه مطالعه در جامعه را افزایش می داد.

ذکر یک مثال در مورد مطالعه آیین نامه راهنمائی و رانندگی موضوع را خیلی روشن می کند. آیین نامه راهنمائی و رانندگی در کشور ما علیرغم تغییرات مکرر، هیچوقت توسط مردم مطالعه مجدد نمی شود، علت را میتوان اینطور تبیین کرد که به دلیل عدم رعایت قوانین راهنمائی و رانندگی در جامعه توسط مردم و عدم سخت گیری آن توسط مامورین راهنمائی و رانندگی، احساس نیاز به دانستن این مقررات در مردم از بین رفته است و در نتیجه هیچ موقع به مطالعه مجدد احساس نیاز نمی کنند. حال اگر در جامعه قوانین راهنمائی و رانندگی به طور دقیق توسط پلیس با سخت گیری به اجرا در می آمد و در نتیجه مردم ملزم به رعایت کامل آن می شدند، در این حالت بود که احساس نیاز در همه ایجاد می شد و در نتیجه تمام شهروندان و به صورت مرتب و دوباره و چندباره آنرا مطالعه می کردند.

در پایان مجددا تاکید می کنم که هرچند نقش مطالعات بر اساس علاقه توسط اقلیتی از جامعه را نمیتوان نادیده گرفت ولی آنچه که آمار مطالعه و سرانه آن را بالا می برد مطالعه عموم مردم است که عمدتا احساس نیاز است که باعث اینگونه مطالعه می شود و این احساس نیاز به دلیل اصلی فوق و سایر دلایل شناخته شده و بعضا ناشناخته، متاسفانه وجود ندارد.

نوشته شده توسط دکتر محمد رضا امینیان جمعه, 03 دی 1395 ساعت 11:08