کدام درآمد آرامش می آورد؟ چاپ

سوال ساده ولی مهمی است که در تاریخ 15 اسفند ماه سال 1390 در همین سایت به آن جواب دادم و اینجا به دلیل اهمیت بسیار زیاد این سوال و بی توجهی همگان، مجددا با کمی توضیح به آن می پردازم.

در همین جا لازم است بگویم که خیلی ها داشتن اسکناس را معادل با داشتن آرامش می دانند و البته در زمانی که تحت پرسش قرار می گیرند، انکار می کنند ولی از مجموع رفتار و گفتارشان این استشمام می شود، پول یعنی آرامش. این در حالی است که بصورت مکرر اندر مکرر می بینند و می شنوند که افراد زیادی با درآمد زیاد آرامش ندارند و افراد زیادی نیز هستند که با درآمد کم آرامش دارند. البته حتما هستند پولداران با آرامش و کم پولان بدون آرامش و همه این تجربیات ثابت می کند که تمام درآمدها منجر به آرامش نمیشود و اینجاست که سوال مهم فوق مطرح می شود که کدام درآمد آرامش می آورد؟ برای یافتن پاسخ، مطلب با عنوان "کدام درآمد؟" را با کمی توضیح در زیر بخوانید:

"حتما و بارها شنیده اید که زندگی و امرار معاش بایستی از محل درآمدهای ناشی از تلاش انسان باشد تا منجر به آرامش و آسایش بشود و تجربیات زیادی داریم که پول بادآورده منجر به رفاه نمیشود بلکه برعکس مشکلات فراوانی ایجاد میکند و ضرب المثل مشهور با دآورده را باد میبرد نیز اشاره به همین واقعیت دارد.

چرا اینگونه است و تاثیر سعی و تلاش چگونه منجر به آسایش و رفاه میشود؟ قبلا گفتم که آرامش درونی انسان با ارتباط صحیح و اصولی با خدا، انسانها و طبیعت تامین میشود و توضیح دادم که ارتباط درست چیست. وقتی بخواهیم این ارتباط درست را به زندگی روزمره خود وارد کنیم موضوع به این شکل میشود که درآمدهای ناشی از تلاش ما موقعی آرامش ایجاد می کند که در فعالیت انجام یافته، بندگی خدا، شادی و رضایت انسانها و احترام به طبیعت لحاظ شده باشد.

انسان در اتکاء به تلاش خود، درحقیقت مفهوم مهم اتکا صرف به خدا را متجلی میسازد و با زبان بی زبانی این معنی را فریاد میزند که من فقط وفقط به توان خدادادی خود متکی هستم و نمیخواهم از تلاش دیگران جهت امرار معاش خود استفاده کنم و این یعنی اتکاء کامل به خدا و در بیان عمیقتر یعنی بندگی خدا (منظور من اینست که اتکا به خدا در صحنه عمل همان اتکا به خود و عدم تکیه به دیگران است، البته همکاری با دیگران، اتکا به آنان محسوب نمی شود زیرا امری دو طرفه بوده و همه کسانی که در انجام کار نقش دارند بصورت عادلانه سهیم هستند).

از طرف دیگر وقتی کسی تصمیم میگیرد فقط با تلاش خود زندگی کند، در نتیجه به اموال و آبروی دیگران تعرضی نخواهد کرد و دیگران از دست وزبان او جز نیکی وخوبی نخواهند دید و در نتیجه رضایت و شادی دیگران را بدست میآورد.

از جنبه سوم نیز فردی که متکی به تلاش خود میشود سعی میکند هرچه ممکن است از امکانات موجود دراطراف خود بهتر و کارآمدتر استفاده کند تا بتواند بهره وری تلاش خود را افزایش دهد و از حداقل آورده حداکثر استفاده را ببرد. این توجه فرد، درحقیقت همان نکاتی است که در احترام به طبیعت ذکر کردیم یعنی حداقل دخالت در طبیعت و کسب اجازه در همان حداقل های غیر قابل اجتناب (در مطالب متعدد، نحوه و مقدار مجاز استفاده از طبیعت را توضیح دادم که خلاصه آن در یک کلام میشود احترام به طبیعت).

به مفاهیم اصولی فوق این نکته را نیز میتوان اضافه کرد که اگر سعی کنیم فقط از محل تلاش وسخت کوشی خودمان زندگی کنیم علاوه بر رعایت بندگی خدا، شاد کردن انسانها و حرمت طبیعت که عوامل اصلی آرامش ما هستند، مستقیما به سلامت خود نیز کمک کرده ایم زیرا با فعالیت فکری و بدنی، سوخت و ساز بدن خود را افزایش داده و در نتیجه مقدار مواد مورد نیاز بدن به صورت خودکار تنظیم میگردد. در این حالت است که قند، چربی، پروتئین، اوره، املاح و ..... با گردش طبیعی در متابولیسم بدن، نیازهای انسان را به خوبی تامین مینماید وسلامت جسمی و روانی بصورت مستقیم و سلامت روحی و اجتماعی (روابط و باورها) بصورت غیر مستقیم ارتقاء میابد".

نوشته شده توسط دکتر محمد رضا امینیان جمعه, 08 تیر 1397 ساعت 14:07