عرضه، تقاضا، رقابت چاپ

اصطلاحات "نرخ گذاری"، "گرانفروشی"، "کنترل بازار" و از این قبیل کلمات و جملات را هر روز در رسانه ها می شنوید آنقدر که دیگر با شنیدن این کلمات حالت بی تفاوتی ایجاد شده است و هیچ توجهی را بر نمی انگیزد. این اصطلاحات که سالیان سال است به گوش ما می خورد، به منظور کنترل قیمت ها بکار می رود ولی هیچموقع این کارایی را نداشته و قیمت اجناس همیشه و همیشه رو به افزایش می باشد. چرا حکمرانان و مردم کشورهای در حال توسعه علی الخصوص کشور ما هیچوقع بر نمی گردند و بی تاثیری این روش ها را نمی بینند و دست از این کارها نمی کشند و برعکس باز هم سازمان و گروه نظارت و بازرسی دیگری برای این کارهای بی فایده اضافه می کنند و فکر نمی کنند پس مشکل کجاست که این اعمال هیچ تاثیری ندارد؟!

خیلی ساده و خودمانی اگر بخواهم موضوع را تشریح کنم و راه درست را مشخص نمایم اینطور باید بگویم که در قیمت هر کالا در هر بازاری، فقط سه متغیر تاثیر اصلی و اساسی دارد، 1- مقدار "عرضه" آن کالا به بازار در یک بازه زمانی مثلا یک ساله، 2- مقدار "تقاضا"ی جامعه نسبت به آن کالا و 3- "رقابت" بین عرضه کنندگان (فروشندگان) و بین صاحبان تقاضا (خریداران). سایر متغیرها مانند گرانفروشی، احتکار، تبلیغات و ..... در میان مدت و بلند مدت آنقدر تاثیرشان کم است که قابل چشم پوشی است و فقط شاید در کوتاه مدت یک تاثیر آنی در افزایش قیمت ها بگذارد که آن هم بلافاصله در یک بازار خوب از بین می رود.

خوب با این توصیفات اگر بخواهیم قیمت یک کالایی واقعی بماند، یا باید عرضه آن کالا افزایش یابد با تولید ویا واردات بیشتر، یا باید تقاضا کم شود و مردم کمتر مصرف کنند و یا تولید کنندگان بیشتری باشند که در رقابت بین آنها و اصرار بر فروش کالای شان قیمت را کاهش دهند. البته تولید کنندگان در این رقابت برای فروش بیشتر سعی می کنند که کیفیت جنس شان را افزایش بدهند و این کار باعث می شود که هم جنس با کیفیت بهتر توسط مردم خریداری شود و هم چون کیفیت جنس خوب است مقدار و زمان بیشتری در دست مصرف کننده باقی می ماند و این خود سمت تقاضا را کاهش می دهد و همانطور که گفتم کاهش تقاضا خود باعث کاهش قیمت می شود.

با یک مثال موضوع را که کاملا روشن است باز هم می توان واضحتر درک کرد. اگر امروز به بازار برویم و یک میز کار را به قیمت یک میلیون تومان بخریم و بخواهیم قیمت همان میز کاهش یابد یا باید تولید کنندگان آن میز در یک روز کاری با همان حقوق و دستمزد و همان قیمت اجاره بها، برق، آب و .... اگر ده میز تولید می کنند آن را به دوازده میز افزایش دهند که در حقیقت هم عرضه افزایش یافته و میز های بیشتری به بازار وارد شود و هم قیمت تمام شده که قبلا تقسیم بر ده می شد در این حالت تقسیم بر 12 می شود و این نیز یعنی کاهش قیمت و یا تقاضا برای میز کاهش یابد مثلا درآمد مردم کاهش یابد و دلایل دیگر که باعث کاهش تقاضا شود. در این صورت ها است که قیمت همان میز از یک میلیون تومان کاهش می یابد و این کاملا برای همه قابل فهم است. حالا اگر بخواهیم با زور قیمت کالا را کم کنیم دو حالت پیش می آید یا تولید کننده از کیفیت جنس کم می کند و یا در بازار سیاه به همان قیمت یا بیشتر می فروشد چرا که یک اثر روانی نیز به بازار وارد شده است یعنی هم تولید کننده را نگران کرده ایم و هم مصرف کننده را و این نگرانی ها خود می تواند باعث افزایش قیمت بشود، اتفاقی که در همه این سالها افتاده است ولی هیچ عبرت گیرنده ای وجود ندارد. نرخ گذاری و نظارت و بازرسی نه تنها هیچ تاثیری در کاهش قیمت ندارد بلکه خود باعث افزایش هزینه ها میشود چون حقوق می خواهند، ساختمان می خواهند، وسایل کار و وسایل نقلیه می خواهند و .... وهمه این ها در نهایت در قیمت تمام شده تولید محاسبه خواهد شد و این خودش به معنی افزایش قیمت ها است.

جامعه ما جامعه متفکر و عبرت گیرنده ای نیست و بارها و بارها، تصمیمات غلط میگیرد و کارهای غلط انجام می دهد و بازهم بعد از مدتی روز از نو روزی از نو. تعجب آورتر اینکه هر وقت دوباره بانگ مبارزه با گرانی توسط حکومت راه می افتد همان مردم که بارها دیده اند که این هیچ تاثیری نداشته است باز هم امیدوار می شوند و تشویق می کنند!!!

نوشته شده توسط دکتر محمد رضا امینیان جمعه, 10 دی 1400 ساعت 14:00